شماره 10_10 فروردین 1391 روزنامه نوروزی جمعیت هلال احمر با عنوان "ماه نو" با آقای علی ضیاء که در سال 90 با نیمروز آفتابی شد گفتگو کوتاهی  کرده


واین هم متن این گفتگو:

 

*سال90چطور بود: خیلی خوب و نیکو بود. از خدا ممنونم که اتفاقات خوبی برایم در این سال رقم زد. همان طور
که خودش فرموده اِن مَعَ العُصر یُسرا.

*مهمترین اتفاق سال 90: در عرصه کار نیمروز که نقطه عطف زندگی حرفه ای من بوده و اتفاق شخصی را بگذار نگویم چون یک مقدار شخصی است.
*بهترین دوستی که در سال 90 پیدا کردید: دکتر امیرحسین اللهیاری که از قبل می شناختم و درسال90صمیمی ترشدیم،حس خفته شاعرانه مرا بیدار کرد همراه با او شعر گفتیم،اشک ریختیم و خندیدیم...
*اتفاقی که مسیرزندگیتان را تغییر داد: مسیر زندگی مرا علی بهادری عوض کرد که الان گرفتار بهمن شده اما من اعتقادی ندارم و ایمان دارم زنده است. این تغییر راهیست که همیشه برایم باقی است.
*پیش بینی سال91:  من پیشگو،پیش بین و رمال نیستم، فقط بگویم یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم...
*اهداف سال91: ایده های ذهنی دارم که اگر افتخار حضور در رسانه ملی داشته باشم با یک برنامه عجیب و غریب با اجرایی بسیار متفاوت به تلویزیون برمی گردم.
*انتشار کتاب شعر: دلم می خواهد کتابی منتشر کنم که اتفاقات خوبی بیفتد چون همه حال های خوب و بد من طی3-4سال گذشته دراین کتاب جمع خواهدشد. کسانی که نوشته واشعار من را در وبلاگم می خوانند مرا با نام بانو می شناسند که یک کتاب بانونامه منتشر خواهد شد.
*سفر: سال90 بیشتر وقتم صرف حضور در برنامه های تلویزیونی شد و کمتر فرصت سفر بود،اگر زمان اجازه دهد سفر را خیلی دوست دارم اما در مجموع عاشق خانواده ام و خیلی کم پیش می آید با دوستانم سفر کنم.
*یک خاطره خوب سال90: برنامه 33نیمروز در روز مادر...